محوطه تاریخی پاسارگاد در 70 کیلومتری شمال تخت جمشید، در 3 کیلومتری جاده آسفالته شیراز – آباده در استان فارس قرار دارد
منطقهای که پاسارگاد در آن واقع شده به دشت مرغاب معروف است. رود پُلوار که در ایران باستان مدوس نامیده میشد، این دشت را سیراب میکند.
پیش از این که شهر پاسارگاد در دشت مرغاب ساخته شود، این دشت از سابقه تمدنی 3 هزار ساله برخوردار بود و روستاهایی چون تل نخودی، تل خاری(خری)، تل 3 آسیاب و 2 تولان که در هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد، در آنها کشاورزی میشد، دارای رونق و شکوه ویژهای بود.
پاسارگاد را راهی شاهی به تخت جمشید و شوش پیوند داده، هرتسفلد و دیگران آثار این راه را در جلگه مرغاب یافتهاند که از شمال وارد میشده و از مغرب تل تخت میگذشته و به کنار آرامگاه کوروش میآمده و سپس یکراست به تنگ بلاغی میرسیده.
بعدها این راه به طرف شرق کشانده شده است، به گونهای که جاده شاهی اصفهان- شیراز از سمت شمال،از حدود 3 کیلومتری مشرق رودخانه پلوار به جنوب و جنوب شرقی سرازیر میشده و در جنوب شرقی به تنگ بلاغی میرسیده است.
از میان این راه، جادهای عمومی به دهکده مادر سلیمان یا مرغاب میرسد که اکنون به روستایی به نام پاسارگاد معروف است و پس از گذر از پلی فلزی، به سوی آرامگاه کوروش منتهی میشود.
مجموعه آثار پاسارگاد در محوطهای به پهنای 2 و درازای 3 کیلومتر گسترده است. این آثار از شمال به جنوب به 5 گروه تقسیم میشوند:
صفه (ایوان مسقف) عظیم تل تخت یا تخت مادر سلیمان و باروی(دیوار) خارجی آن
محوطه مقدس در شمال غرب آن
ساختمان زندان
مجموعه کاخها شامل محوطه چهار باغ با آب گذرها، حوضچههای سنگی و کاخهای
پذیرایی یا بارعام، کاخ اختصاصی کوروش یا کاخ مسکونی، کوشکهای الف و ب،
درگاه و پل
آرامگاه کوروش در فاصله 5/1 کیلومتری کاخها
آثار باستانی پاسارگاد از لحاظ تاریخی نیز به 3 دوره تعلق دارند:
1.آثار پیش از تاریخ و پیش از دوره هخامنشی
2. آثار دوره هخامنشی: این آثار در برگیرنده کاخ
پذیرایی کوروش، کاخ اختصاصی کوروش، کاخ شرقی با نقش برجسته انسان بال دار،
صفه سنگی معروف به تخت مادر سلیمان (تل تخت)، آب نماهای کاخ شاهی،
حوضچههای سنگی، ویرانه برج سنگی، بنای موسوم به زندان، دژ پاسارگاد،
آتشکده پاسارگاد و آرامگاه کوروش.
آثار بعد از اسلام: این آثار شامل مسجد اتابکان، کتبیه و محراب کنده شده در
اتاق آرامگاه کوروش، بنای اسلامی به نام مدرسه یا کاروانسرا در صد متری
شمال آرامگاه کوروش.
آرامگاه کوروش
آرامگاه کوروش بزرگ مهمترین اثر مجموعه پاسارگاد که در دورهای به «مشهد مادر مقدس» مشهور بود، از سال1820 به بعد به عنوان آرامگاه کوروش شناسایی شد.
بنای آرامگاه میان باغهای سلطنتی قرار داشت و از سنگهای عظیم که درازای بعضی از آنها به 7 متر میرسد، ساخته شده است.
بنای آرامگاه از دو قسمت تشکیل شده است: یکی سکویی 6 پله است که قاعده آن به شکل مربع مستطیل به وسعت 165 متر مربع است و دیگری اتاقی کوچک به وسعت 5/7 متر مربع با سقف شیبدار که ضخامت دیوارهایش به 5/1 متر میرسد.
در ورودی آرامگاه با پهنای 75 سانتی متر در سمت شمال غربی بنا قرار دارد. پس از کشته شدن کوروش در جنگ با سکاها، جسد او را مومیایی کردند و در میان تخت زرینی نهادند و اشیای سلطنتی و جنگی او را در کنارش گذاشتند. این آرامگاه در حمله اسکندر مقدونی تاراج شد.
آرامگاه کوروش در تمام دوره هخامنشی مقدس به شمار میآمد. این تقدس در دوران اسلامی نیز به قوت خود باقی ماند و مردم از آنجا که ساختن بناهای عظیم سنگی را خارج از قوت بشری می دانستند، ساخت آن را به حضرت سلیمان که دیوها را برای انجام کارهای دشوار در خدمت خود داشت، نسبت دادند و آن را مشهد مادر سلیمان نامیدند.
کاخ دروازه انسان بالدار
کاخ دروازه به وسعت 726 متر مربع در جنوب شرقی دشت پاسارگاد واقع است. این بنا دارای تالاری به وسعت 586 مترمربع است ک سقف آن را 8 ستون به ارتفاع تقریبی 16 متر نگاه میداشت.
زیر ستونها به ابعاد 2×2 متر و به شکل مکعب دو پلهای و از سنگ سیاه ساخته شده که به علت تخریب ، امروزه در پوششی از کاهگل حفاظت میشوند. وجود این زیر ستونهای بزرگ نشان دهنده عظمت ستونهای کاخی است که هیچ اثری از آن باقی نمانده است.
این تالار دارای 2 درگاه اصلی در سمت شمال غربی و جنوب شرقی و 2 درگاه فرعی در سمت شمال شرقی و جنوب غربی بود. ارتفاع این درگاهها 9 متر بود.
بر این جرز نقش انسانی با چهار بال در حال نیایش حجاری شده است. این نقش تا سال 1864 میلادی دارای کتیبهای 3 زبانه با مضمون «من، کوروش شاه هخامنشیام » بود.
این کتیبه در سالهای بعد از بین رفت. این کاخ شباهت بسیاری با کاخ دروازه ملتها در تختجمشید دارد.
کاخ اختصاصی
این کاخ در 1300 متری شمال غربی آرامگاه کوروش واقع است و 3192 متر مربع وسعت دارد. طرح و جزئیات معماری کاخ آن را به عنوان یک بنای اختصاصی معرفی میکند.
بخشهای مختلف این کاخ عبارت است از یک تالار مرکزی و 2 ایوان در غرب و شرق و 2 محوطه باز در شمال و جنوب.
تالار مرکزی دارای 30 ستون در 5 ردیف 6 تایی بود و زیرستونهای آن به صورت مکعب 2 پلهای از سنگ سیاه و سفید تشکیل شده بود. 10 جرز آجری مکعب شکل نیز در 2 سمت تالار وجود داشت. ایوان جنوب شرقی کاخ یا ایوان تخت، دارای 2 ردیف 20 تایی ستون بود. درست در مرکز این ایوان و رو به باغ، جایگاه تخت سنگی مشخص شده است که احتمالا محل استقرار شاه بوده است.
کاخ بارعام
این کاخ در جایی بنا شده که میبایست با کاخهای خصوصی فاصله داشته باشد. وسعت کاخ 2472 متر مربع و در محور شمال غربی – جنوب شرقی ساخته شده است.
کاخ بارعام از چند بخش تشکیل شده است: یک تالار وسیع 8 ستونی به وسعت 705 متر مربع که در مرکز قرار دارد و از کفسازی آن تنها بخش کوچکی بر جای مانده است.
تالار مرکزی از طریق 4 درگاه به 4 ایوان ارتباط مییابد. درگاه و ستون های ایوانها از سنگ سیاه بود. درگاه شمال غربی که راه ورودی بازدیدکنندگان است، با نقش پای انسان و عقاب به یک ایوان 16 ستونی ارتباط دارد. درگاه شمال شرقی نیز به بزرگترین ایوان کاخ که 48 ستون داشت ، مرتبط بود.
درگاه جنوب شرقی که در برابر ورودی کنونی قرار دارد، با نقش انسان و ماهی و گاو به یک ایوان 16 ستونی راه مییابد. در ایوان تنها یک جرز بر جای مانده که یکی از کهنترین کتیبههای خط میخی بر آن حک شده است. این کتیبه به 3 زبان پارسی باستان3 ،عیلامی و بابلی نوشته شده.
برج سنگی معروف به زندان سلیمان
یکی از آثار بسیار زیبای محوطه پاسارگاد که به اوایل دوره هخامنشیان تعلق دارد، بنای چهارگوش برج مانندی است که در دوران اسلامی به زندان سلیمان شهرت یافت. اکنون تنها یک دیواره از این بنا باقی مانده است.
ارتفاع برج ، نزدیک به 14 و قاعده آن 23/7×28/7 متر است که بر سکویی 3 پلهای قرار داشت. این برج شبیه عبه زرتشتدر نقش رستم است.
دیوارهای این برج از سنگ سفید مرمرنما ساخته شده که برای تزیین تعداد زیادی حفره کوچک مستطیل شکل در ردیفهای منظم و 10 حفره ی پنجره مانند به نام پنجره کور در اطراف آن کار شده است. این پنجرهها با سنگ سیاه قاب شده است.
استحکامات تل تخت یا تخت مادر سلیمان
تل تخت که در فاصله 2300 متری آرامگاه کوروش قرار گرفته حدود 2 هکتار وسعت دارد و در اصل روی تپهای بنا شده تا بر همه دشت مسلط باشد. ارتفاع تل تخت از کف دشت، 50 متر است.
در محوطه تاریخی پاسارگاد آثار چهار دوره مختلف شناسایی شده است:
آثار دوره نخست از زمان کوروش بزرگ:
این آثار شامل صفه عظیم سنگی است که در سمت غرب و شمال غربی تپه از چند قسمت تشکیل شده است. دیواره بیرونی که از 20 ردیف سنگ آهکی عظیم بنا شده، نمای تل تخت را تشکیل میدهد.
اطراف این سنگها به شکل زیبایی تراش خورده و وسط آنها برجسته است. دیواره درونی پشت دیواره بیرونی قرار دارد و از لاشه سنگهای مسی رنگ تشکیل شده و بدون ملات، به گونهای ماهرانه در هم قفل شدهاند تا دیواره بیرونی و کفسازی بنا را حفاظت کنند.
هسته بنا که سطح درونی تپه و قسمت مرکزی آن را تشکیل میدهد، جای ساختمانهای روی تپه بود و همه از خشت و لاشه ساخته شده است.
برای ورود به صفه سنگی دو راه پله در بخش شمال شرقی تعبیه شده بود که بخشهایی از آن باقی است. این بخش در مجموعه پاسارگاد، مرتفعترین عمارت و به صورت قلعهای مشرف بر دشت بود.
آثار دوره دوم مربوط به داریوش هخامنشی:
این آثار که مربوط به سالهای500 تا 280 پیش از میلاد یعنی از زمان سلطنت داریوش هخامنشی تا آخر سلطنت سلوکوس اول است، شامل دژی محکم است که با دیوارهای آجری و خشتی روی محوطه بنا شده و تغییراتی در مجموعه بالای صفه به وجود آوردهاند.
آثار دوره سوم:
آثار این دوره که بین سالهای 280 تا 180 پیش از میلاد یعنی از زمان سلطنت آنتیوخوس اول تا آنتیوخوس چهارم ایجاد شده، همراه با تغییراتی در اتاق ها و راهروها است.
این متعلقات در یک دوره طولانی به دست فراموشی سپرده شد و بدون استفاده ماند.
آثار دوره چهارم:
این آثار که به سده های آغازین اسلامی تعلق دارد نشان میدهد این بخش دوباره مورد استفاده قرار گرفته و سپس مجدداً متروک مانده است.
***
تخت جمشید
آثار تاریخی و باستانی تخت جمشید در نزدیکی شهر مرودشت و در فاصله حدود 60 کیلو متری شمال شرق شیراز قرار دارد
یونانیان به آن پرسپولیس میگفتند و در ایران قدیم نیز به آن پارسه و چهل منار گفته میشده است. پارسَه یا تخت جمشید یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت هخامنشیان بوده است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید.
اما ویرانههای این مکان هنوز هم پابرجاست. این مکان هماکنون یکی از آثار جهانی ثبت شدهٔ ایران در یونسکو است.
تخت جمشید ،مجموعهای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.
تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است. این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خواندهاند ساخته شده است.
ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 قبل از میلاد ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پلههای اصلی و کاخ تچرا را ساختند.
پس از داریوش، پسرش خشایارشا تالار دیگری را به نام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت. اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد. اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمانها روی پایههایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخرههای عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند.
معماری هخامنشی، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم میخواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد.
زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است.
کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار میرفتند.
بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، تخت جمشید را به آتش کشید. تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.
وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شدهاند و از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:
کاخهای رسمی و تشریفاتی تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصی
خزانهٔ شاهی
دژ و باروی حفاظتی
پلکانهای ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا
ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد.
این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان هنگام بالا رفتن حفظ شود.
بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «[دروازه بزرگ]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست.
بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
کاخ آپادانا
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان – یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب – تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست.
در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد.
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد.
کاخ تچر
کاخ تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.»
این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست.
کاخ هدیش
کاخ هدیش که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد.
احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است.
اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند.
هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد.
کاخ ملکه
کاخ ملکه توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست.
بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.
ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی
این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا میشود.
کاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.
کاخ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با
بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی
از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست.
به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
سرانجام تخت جمشید
مجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه درآمد.
از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند.
بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستونهای آن ۱۸ متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
هنرهای معماری تخت جمشید
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصله بین دو ستون نسبت طلایی است.
نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.
ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.
تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم ودر تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل وخنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها وتالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تاثیر به سزایی داشته است .
تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلو متر می رسد.
تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده (جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمههای بسیار ناب، اثاث گرانقیمت، نیمکتهای زرین، لباسها وفرشهای ارغوانی گرانبها و….نگهداری میشده که در نهایت با حمله اسکندر مقدونی همه این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه حریق شد.
اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند.
تخت جمشید نه شهر بود و نه دژ، جایگاه با شکوهی برای برگزاری مراسم بزرگی بود که شاه ایران سران کشور و نمایندگان 28 کشور متبوع را در بارعام به حضور می پذیرفت.
طرح اصلی ساختمان تخت جمشید دردوران فرمانروایی داریوش بزرگ ریخته شد. از همان نخست تعداد و محل کاخ ها، عمارت ها و کاربردهای جداگانه هر یک معین ومشخص شد.
برای برپایی این بنا از سه نوع مصالح ساختمانی عمده ( چوب، خشت های خام و پخته و سنگ های آهکی محلی ) استفاده شده است. چوب هایی که در محل تهیه می شد با ذوق و سلیقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزیر بودند چوب های در خور کاخ های تخت جمشید را از دور دست ها حمل کنند. برای مثال،تیرهای زیر از چوب درخت سدر بوده که در آن زمان فقط در لبنان می روییده است.
خشت های گلی در ساختن دیوارها و روپوش سقف ها به کار می رفت که دوام چندانی نداشت. این خشت را باران می شست و با بر اثر زمین لرزه فرو می ریخت. سنگ های کوه رحمت برای سنگتراشان و معماران جمشید از هر جهت مناسب بود.
این سنگ های آهکی بسیار سخت و محکم اند و رنگ های طبیعی گوناگون سفید، کهربایی، دودی و سیاه دارند که خوب تراشیده می شوند. به ویژه نوع سیاه آن که بر اثر صیقل به شکل مرمر در می آید. بسیاری از قطعه سنگ ها را گیرهای آهنی به نام دم چلچله به هم متصل کرده اند.
در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. دیوارها را با آجر لعابدار و کف اتاق ها را با گچکاری می پوشاندند. روی درها با قطعات زر وسیم آراسته شده بود. پرده های بزرگ رنگی بر زیبایی درون و برون کاخ ها می افزود. فرش های نفیس کف اتاق ها چشمان را خیره می کرد.
عملا امکان نداشت که ساختمان تخت جمشید در دوران شاهی داریوش بزرگ به پایان برسد. کار ساخت این بنای عظیم در طول حکومت پسر او خشایار شا اول و نوه اش اردشیر اول ادامه یافت. بدین تربیت ساخت بنا نزدیک به 200 سال طول کشید.
هخامنشیان در ساخت تخت جمشید از منابع گوناگونی الهام گرفتند. پارس ها دست کم با دو فرهنگ غنی، اوراتو در شمال و ایلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها برای ریختن شالوده محکم فکری در هنر معماری بهره گرفتند.
هخامنشیان در لشکر کشی به مصر، بابل،لیدی و اروپا، با اندیشه های دیگری در زمینه معماری آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زیبا سازی تخت جمشید به خدمت گرفتند.
نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.
چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.
مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به “صد ستون” است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
***
نقش رستم
نقش رستم یکی از مهم ترین و زیباترین آثار باستانی است که در حدود 5 کیلومتری تخت جمشید، در کوه حاجی آباد واقع است.
آرامگاه چند تن از پادشاهان هخامنشی از جمله داریوش بزرگ و خشایارشا، نقش برجستههایی از وقایع مهم دوران ساسانیان از جمله تاجگذاری اردشیر بابکان و پیروزی شاپور اول بر امپراتوران روم، بنایی موسوم به کعبه زرتشت و نقشبرجسته ویرانشدهای از دوران عیلامیان در نقش رستم قرار دارد.
آرامگاه چهار شاه هخامنشی در نقش رستم جای گرفتهاست. هر چهار آرامگاه شکلی صلیبی دارند و در دل کوه با ارتفاع قابل توجهی از سطح زمین قرار دارند.
در نقش رستم آثار 3 دوره باستانی وجود دارد:
آثار دوره عیلامی از 600 تا 2000 قبل از میلاد
آثار دوره هخامنشی از 600 تا 330 قبل از میلاد
آثار دوران ساسانی از سال 224 تا 651 میلادی
از دوره عیلامیان نقش برجسته محو شدهای در نقش رستم وجود دارد که در دوره
ساسانی روی آن نقش دیگری از بهرام دوم ساسانی حک شده. این نقش محو شده از
دو الهه تشکیل شده که روی مارهایی نشستهاند و لباسهای چیندار به تن
دارند. در نقش رستم آرامگاهها و معبد آناهیتا از دوره هخامنشیان به جای
مانده است.
از بین 4 آرامگاه موجود، فقط آرامگاه داریوش اول کتیبه دارد. در شاخه
بالایی آرامگاه، داریوش با لباس پارسی و کمان به دست روی سکویی سه پله
ایستاده و در حال انجام مراسم است. تصویر فروهر یا اهورا مزدا در بالای سر و
پیشاپیش وی قرار گرفته و داریوش دست خود را به علامت احترام رو به این
تصویر گرفته.
آرامگاه خشایارشا در سمت راست آرامگاه داریوش اول قرار دارد و بجز فقدان کتیبه و برخی اختلافهای جزئی در نقشهای برجسته، کاملاً مشابه آن آرامگاه است. از بین این 4 آرامگاه، آرامگاه خشایارشا بهتر از همه حفظ شدهاست.
آرامگاه اردشیر اول در سمت چپ آرامگاه داریوش اول قراردارد. آرامگاه داریوش دوم غربیترین آرامگاه هخامنشی نقش رستم است.
درِ ورودی آرامگاهها به شکل مربع است. این درها در دوران باستان قفل
میشدند. برای این کار دو قطعه سنگ بزرگ در پشت آنها قرار میگرفت و به این
وسیله مهر میشد.
شکل آرامگاهها نیز مشابه است. تنها تفاوت آرامگاه داریوش کبیر در
کتیبههای میخی و آرامی آن است. در این کتیبه، داریوش، اهورامزدا را ستایش
میکند و فتوحات خود را برمیشمارد و از اندیشههای خود سخن میگوید.
راهروی داخل آرامگاه داریوش کبیر به درازای 72/18 و پهنای 70/3 متر است. در
این آرامگاه 9 تابوت سنگی وجود دارد که در یک ردیف در سنگ کنده شده و به
داریوش کبیر، ملکه و سایر بستگان او تعلق دارد.
درازا، ژرفا و پهنای این تابوتها 10/2 × 05/1× 05/1 متر و ضخامت (سنگ) هر یک 5/17 سانتیمتر است. سرپوش هر یک از تابوتها را قطعه سنگ بزرگی تشکیل میدهد.
کعبه زرتشت:
کعبه زرتشت نام بنایی است مکعب مستطیل با معماری خاص در نقش رستم که از زمان حمله اعراب به ایران به اشتباه نام کعبه زرتشت به آن دادند.
آنها از آن جا که فکر میکردند هر دینی میبایست برای خود بتکده یا مرکزیتی برای خود داشته باشد این بنا را کعبه زرتشتیان نامیدند.
این بنا در زمان هخامنشیان و به احتمال در عصر پادشاهی داریوش بزرگ ساخته شده است.
کعبه زرتشت دارای یک مدخل بالاتر از سطح زمین و بازمانده پلکانی برای دسترسی به تنها ورودی آن است.
تا سال 1316 شمسی، ثلث پایینی بنا در زمین دفن شده بود. تنها در این سال و با آغاز کاوشهای باستانشناسی بود که مشخص شد بنا در 3 سمت خود (بجز ورودی) دارای سکو است.
در درگاه ورودی جای چرخش پاشنه دری سنگین و کلفت، نشان از دربسته بودن
بنا میدهد. این بنا تماماً از سنگ آهکی سفید و سیاه ساخته شده است.
در مورد کاربرد این بنا حدث زده شده است که، محل نگهداری کتاب اوستا و
اسناد حکومتی، محل گنجینه دربار، آتشکده، معبد و یا نامعلوم باشد.
برخی از مورخان ذکر کردهاند؛ کتاب اوستا که بر 12 هزار پوست گاو نوشته شده بود، در این اتاق نگهداری میشد. گروهی دیگر بر این باورند که این اتاق آرامگاه بردیا، پسر کوروش بود که به وسیله برادرش کمبوجیه کشته شد.
برخی دیگر بر این عقیدهاند که آتش مقدس در این اتاق نگهداری میشد و بعضی گفتهاند این بنا رصدخانه بود. در دوران ساسانی در این اتاق اسناد بسیار مهم دولتی نگهداری میشد.
کتیبهها و نقوش برجسته:
کتیبه ساسانی به 3 زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی)، پهلوی پارتی و یونانی در اطراف این بنای هخامنشی حک شده است.
بحث اصلی این کتیبهها، وقایع تاریخی دوران شاپور اول در جریان جنگ ایران و روم است که در آن والرین، امپراتور روم شکست خورد و در 262 م در بیشابور زندانی شد.
کتیبه دیگر در زیر کتیبه شاپور اول و به زبان پهلوی اشکانی و 19 سطر، به دستور کرتیر موبد موبدان نقش شده است. کرتیر ضمن معرفی خود و القابش به شرح خدماتی که در راه دین زرتشت انجام داده، پرداخته و از رسیدنش به جایگاه موبد بزرگ و دادور تمام کشور و سرپرستی معبد آناهیتا سخن رانده است.
روبه روی نقش رستم، در برابر پلکان ورودی، قسمتی وجود دارد که در دوره ساسانی حجاری شد اما نقوشی روی آن حک نشده است. درازی این محل 10 متر و ارتفاع آن 5 متر است و حدود 2 متر بالاتر از سطح فعلی حجاری شده است.
عمق این فضا نسبت به سایر آثار ساسانی بیشتر است و تردیدی وجود ندارد که حفاظت بیشتر از این طرح مد نظر بوده است. در قسمتی از این فضا کتیبهای 20 سطری حک شده که مالک زمینهای کشاورزی اطراف نقش رستم و نحوه تقسیم آب را در آن مشخص کرده است. این کتیبه به زبان فارسی و بسیار جدید و فاقد ارزش تاریخی است.
در گوشه شرقی محوطه در ارتفاع 2 متری از سطح زمین نقشی قرار دارد. این نقش با توجه به کتیبههای آن که به 3 زبان قارسی میانه، پارتی و یونانی است، صحنهای را نشان میدهد که اردشیر بابکان (سمت راست) دارد حلقه شاهی را از اهورامزدا (سمت چپ) دریافت میکند.
هم شاه و هم اهورامزدا سوار بر اسب هستند و زیر پای اسب هرکدام یک نفر افتاده است. فرد زیر پای اسب اردشیر باید اردوان (آخرین شاه اشکانی) باشد و دیگری اهریمن.
در سمت غرب، دومین نقش، تاجگذاری نرسی را نمایان کرده است. در این نقش نرسی حلقه قدرت را از دست آناهیتا (یکی از خدایان) دریافت میکند.
پشت سر پادشاه، وزیر اعظم ایستاده و انگشت سبابه دست راست خود را به رسم آن دوران، برای احترام در برابر پادشاه نگاه داشته است. آناهیتا به صورت زنی در سمت راست حجاری شده که دارای لباس بلند تا کمربند و گردن بند مروارید است.
در سومین نقش برجسته، بهرام دوم (298 – 276 م) در حال نبرد و سوار بر اسب، چهار نعل با نیزه به سوی دشمن حمله میکند. اسب بهرام یک سرباز رومی را که در صحنه جنگ به خاک افتاده، با پا لگدکوب میکند.
پشت سر بهرام یک سرباز ایرانی پرچمی را به اهتراز درآورده و یک قطعه چوب به صورت افقی در بالای پرچم قرار دارد و به وسیله 3 گوی، یکی در وسط و دو گوی دیگر در انتهای چوب مشاهده میشود.
در چهارمین نقش، شاپور اول که والرین امپراتور روم را شکست داده نمایان است. این پیروزی در سال 263 م رخ داد.
در این نقش برجسته سیریادیس که یک پناهنده رومی است، عنوان امپراتوری را از طرف شاپور دریافت میکند. امپراتور والرین دستها را برای پوزش در برابر شاپور بالا نگه داشته و در برابر وی زانو زده است.
شکوه وی با لباس، زینت آلات، افسار و زین اسب، گردن بند، دست بند و تاج شاهی و آرایش موهای وی که حالت غرور آن مشخص است، نشانگر مهارت حجاران ساسانی است.
زیر آرامگاه اردشیر اول دو نقش وجود دارد. نقش بالایی، آذر نرسه یا شاپور ذوالاکتاف، که تقریباً محو شده. نقش زیرین، هرمز دوم است و صحنه پیروزی این پادشاه را بر دشمن نشان میدهد.
در این نقش برجسته، هرمز دوم با اسب، چهار نعل بر دشمن خود که رومی است، تاخته و اسب او را سرنگون کرده است. در این نقش، دشمن رومی دارای ریشی بریده است و کلاهخود بر سر دارد.
زیر آرامگاه داریوش دوم و رو به روی کعبه زرتشت، نقشی احتمالاً از شاپور دوم (379 – 309 م) وجود دارد. در این نقش، سواری که دارای تاج است، نیزه خود را بر گردن دشمن فرو کرده و هر دو ، زره به تن دارند.
***
نقش برجسته تیمور
نقش برجسته پل آبگینه (تیمور میرزا) در 12 کیلومتری جنوب شرقی
کازرون در مجاورت روستای آبگینه و دریاچه زیبای پریشان و در کنار جاده قدیم
کازرون به شیراز قرار دارد
نقش تیمور
در نزدیکی روستای آبگینه بر دیواره کوهی که جاده از چند متری آن عبور میکند، نقش برجستهای جالب حجاری شده است. در این نقش برجسته، تیمور میرزا پسر حسین قلی میرزای فرمانفرما نواده فتحعلیشاه قاجار که زمانی حکومت کازرون را در دست داشته است، ترسیم شده است.
این نقش که با ابعاد 4/22 مترطول و 2/5 متر عرض وعمق 1 متر است و در ارتفاع 2 متری از سطح زمین قرار دارد، تیمور میرزا بر یک صندلی تکیه داده و شیری را رام کرده است. در قسمتهای مختلف این نقش اشعاری در وصف تیمور میرزا به خط زیبای نستعلیق حک شده است.
سراینده اشعار، وصال شیرازی و نویسنده آن عباس بن یحیی و استاد سنگ تراش این مجلس احمد حجار معرفی شده است.
در سمت راست شاهزاده نقش محمدخان الله و در سمت چپ او نقش منوچهر خان که قلیانی را به حضور شاهزاده تقدیم میکند،کنده کاری شده است.
نقش خسروخان تفنگ دار بر دیواره سمت راست وتصویر دیگری که اسم او مشخص نیست بر دیواره سمت چپ حجاری شده است.همچنین در سمت چپ شاهزاده نقش یک باز شکاری که روی پایه ای ایستاده است ترسیم شده است.
از نکات جالب در این نقش این است که بر کمر همه افراد ترسیم شده بجز محمدخان الله خنجری قرار دارد که خنجر شاهزاده بسیار مرصع و زیباتر از بقیه میباشد و همچنین ترسیم کفش پاشنه دار و لباس و کلاه مخصوص آن دوران نیز دراین نقش بسیار قابل توجه میباشد.
یکی از متأخرترین آثار تاریخی موجود در حریم تالاب پریشان نقش برجسته تیمور میرزا است که در فاصله یک کیلومتری در شمال غربی دریاچه پریشان بر سینه کوه قرار گرفته است.
علاوه بر این نقش، نقش نیمه تمام دیگری نیز که احتمالاً همزمان با آن شروع به حجاری شده و اما بنا بر دلایلی نامعلوم نیمه کاره مانده نیز در فاصله حدود 50 متری نقش تیمور نیز وجود دارد.
این نقش برجسته علاوه بر ثبت در ردیف فهرست آثار ملی طی چند سال اخیر و پس از افتتاح جاده جدید کازرون ـ شیراز، حفاظی نیز در مقابل آن کشیده شد. اما سالیان سال قرار داشت و چندی پیش نیز آسیبهای ناشی از وجود چنین آغلی در مجاورت این نقش، اعتراض برخی از فعالین حوزه میراث فرهنگی و همچنین خبرگزاریها را نیز در پی داشت.
نقش برجسته شکار فتحعلی شاه قاجار بیش از 150 سال قدمت تاریخی دارد و کتیبههای بسیار ارزشمندی با خط نستعلیق بر فراز این اثر نگاشته شده است.
این نقش برجسته در نزدیکی محوطه تاریخی بیشابور قرار دارد که این محوطه یکی از مهمترین محوطههای تاریخی ایران است که قدمت آن به دوران ساسانیان باز میگردد.
آغل گوسفندان در همسایگی نقش برجسته پل آبگینه (تیمور میرزا) – کازرون
***