یک پژوهشگر حوزهی گردشگری گفت: در ایران، مناطق عجیبی برای گردشگری وجود دارد که علاقهمندان میتوانند به آنها سفر و صحت مطالبی را که دربارهشان مطرح میشود، بررسی کنند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، هدف همهی گردشگران از سفر، فقط تماشای مناظر دیدنی و خوشگذرانی نیست، بلکه برخی هم هستند که برای برطرف کردن احساس کنجکاوی، کسب دانش و ... سفر و مقصد خود را انتخاب میکنند. مونا زیدی مناطقی را در ایران معرفی کرد که افراد کنجکاو میتوانند برای کشف آنها سفر کنند.
این پژوهشگر حوزهی گردشگری باغی را معرفی کرد که با بقیهی باغها متفاوت است. او دربارهی این باغ توضیح داد: در 40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان، باغی قرار دارد که به آن «باغ سنگی درویشخان» میگویند. این باغ از 40 سال پیش که زمین زراعی شخصی به نام «درویشخان» دستخوش اصلاحات ارضی شد، حالت طبیعی خود را از دست داد، چون درویشخان به نشانهی اعتراض و در واقع بهخاطر رنجی که از این اتفاق کشیده بود، درختهای باغش را که دیگر خشک شده بودند، در جای دیگری کاشت و سنگهایی را از کوههای اطراف جمع کرد و بهعنوان میوهی درختانش از آنها آویزان کرد. این کار باعث شد که مردم، پیرمرد را مجنون بدانند و کر و لال بودن پیرمرد نیز بر این شایعهها افزود و باعث شد که کنجکاوی و اشتیاق گردشگران برای کشف این ماجرا برانگیخته شود.
او با بیان اینکه مشابه این باغ در کشور مکزیک نیز وجود دارد، افزود: باغی به نام «جزیرهی عروسکها» در مکزیک وجود دارد که توسط مردی به نام «دون ژولیان سانتانا» ساخته شده است. سانتانا مرد گوشهنشینی است که دنیا و خانودهاش را ترک کرد و 50 سال از عمرش را صرف ساختن یک باغ وحشتناک کرد. او بعضی از عروسکهای کهنه را از زبالهدانیهای شهر جمع میکرد و بعضی دیگر را از راه مبادلهی میوههای باغ با عروسک بهدست میآورد و بعد آنها را از درختها آویزان میکرد. بازدیدکنندگان هم از دیدن عروسکهای آویزان از درختها وحشت میکردند.
زیدی دربارهی جنگلی که از آن صدای جیغ به گوش میرسد نیز گفت: در جنوب شهر مشهد، یک جنگل کنار روستایی قرار دارد. مدتی است که هنگام شب در این منطقه، صدایی عجیب و وحشتآور از میان درختان آن به گوش میرسد که سابقه نداشته است. مردم محلی میگویند که بهمحض تاریک شدن هوا، صدایی شبیه صوت یا جیغ از میان درختان این منطقه به گوش میرسد. این منطقه در جادهای که از جنوب مشهد به سمت کوههای بینالود و مشخصا روستای دیدنی مغان و غار آن منتهی میشود، واقع شده است و به نام کوههای خلج شهرت دارد.
او ادامه داد: برخی ساکنان منطقه، این صداهای وحشتآور را از ملخهایی میدانند که به این منطقه هجوم آوردهاند و شبها به درختان پناه میبرند، برخی دیگر نیز عواملی ناشناخته را از جمله آبوهوا، دلیل بهوجود آمدن این صداها میداننند. این منطقه در درهای واقع شده که رودخانهای از آن میگذرد. این رودخانه هر سال در یک فصل خشک میشد، ولی از سال 1390، یعنی درست از سالی که این صداها از جنگل شنیده میشود، همچنان آب در آن جریان دارد و همین امر باعث جلب توجه مردم و به تبع آن، ترس آنها از این پدیدهی شگفتانگیز شده است. وحشتی که میتواند گردشگران کنجکاو را به سوی خود جلب کند.
زیدی با اعتقاد به اینکه «ریگ جن» شگفتانگیزترین، اسرارآمیزترین و ترسناکترین منطقه در ایران است، توضیح داد: این منطقهی کویری که پر از تپههای ماسهیی است، در جنوب سمنان قرار دارد. این منطقه در شرق دریاچهی نمک، شمال چوپانان و انارک و غرب جندق، یعنی در کویر مرکزی ایران واقع است و بهدلیل وسعت زیاد و نداشتن چشمه یا چاه آب، در گذشتههای دور، کاروانها از آنجا عبو نمیکردند و فقط در سالهای اخیر، گروههایی از محققان و سیاحان به این منطقه رفتهاند.
او اظهار کرد: «ریگ جن» با وسعتی حدود 3800 کیلومترمربع در حاشیهی شمالیاش به کوه گوگردی و در حاشیهی شرقیاش به جادهی دامغان میرسد. بهترین مسیر دستیابی به آن، بخش شمال شرقی «پارک ملی کویر» است، جادهی سنگفرش ملکآباد که البته داخل مرز پارک است و زیر نظر سازمان حفاظت محیط زیست اداره میشود. مسیر دیگر برای ورود به «ریگ جن» جندق است که در بخش شرقی پارک قرار دارد. چند سال پیش، علی پارسا - کویرشناس مقیم آمریکا - همراه میرانزاده - رییس وقت پارک ملی کویر - با هواپیما بر فراز «ریگ جن» پرواز کردند تا ثابت کنند این منطقه شباهتی با «مثلث برمودا» ندارد.
وی دربارهی نگاه محلیها به این منطقه، توضیح داد: محلیها، چوپانها و ساربانها معتقدند که اگر کسی پایش به «ریگ جن» برسد، ناپدید و توسط ارواح و موجودات ماورایی به قلب «ریگ جن» فرستاده میشود! یکی از کاوشگران میگوید که حتی شترهای اهالی کویر هم وقتی به این منطقه میرسند، میایستند و حرکت نمی کنند. «آلفونز گابریل» اتریشی و یک کاوشگر سوئدی قصد داشتند این منطقه را کشف کنند، اما هیچکدام نتوانستند از این بخش کویر عبور کنند و «گابریل» فقط با عبور کردن از عرض منطقه، بهناچار به سمت یزد برگشت و این وظیفه به کاوشگران کنجکاو ایرانی محول شد. در نهایت، علی پارسا همراه با گروهش توانست از طول این کویر عبور کند.
او گفت: این منطقه، پوشش گیاهی و جانوری ندارد و تا کنون گزارشی دربارهی حیواناتی که احتمال دارد در اینجا زندگی کنند، ارائه نشده است. شنزارهای گستردهی این منطقه و باتلاقهای آن، هر انسانی را به وحشت میاندازد. اگر کسی بدون تجهیزات لازم به این منطقه سفر کند، گرفتار گل و لجنهای بیابان میشود و به قولی، به کسانی میپیوندد که در این بیابان ناپدید شدهاند!
وی افزود: تماشا و کاوش در این منطقه میتواند مورد علاقهی گردشگرانی باشد که هدفشان از سفر، چیزی بهجز تفریح است.
زیدی اظهار کرد: هر سال، گردشگران زیادی به تماشای بقایای ارگ بم میروند، ولی میتوان فقط بهخاطر ابهت و شکوه ارگ بم، از این قدیمیترین سازهی خشتی دنیا دیدن نکرد؛ چندی پیش، خبر کشف جسد چند کودک در دیوارهای بلند ارگ بم، توجه کارشناسان خارجی را جلب کرد و گروهی از باستانشناسان ژاپنی تصمیم گرفتند همراه با تیم گزارشگران، راهی ویرانههای ارگ بم شوند و به تحقیق دربارهی موضوع مطرحشده بپردازند.
این پژوهشگر ادامه داد: ماجرا از این قرار بود که بهطور رسمی، نخستینبار یک باستانشناس (نرگس احمدی) در گزارشی اجمالی، به کشف اسکلت نوزادهایی در ارگ بم اشاره کرد (گزارشها و مقالات سالانه ی پروژهی نجاتبخشی میراث فرهنگی بم، س 1، ش 1، 1384). او از ماههای آغاز پس از زلزله، برای بررسی میزان تخریب به ارگ رفته بود. در آن روزها، رسانهها با عناوینی مانند «گره معما در دست مومیاییها»، «ابهام درخصوص کشف جسد در ارگ بم»، «کشف مومیایی کودکان در لابهلای حصارهای ارگ بم» و ... از این ماجرا صحبت کردند و خبرهایی، از سکوت مسوولان تا تکذیب خبر کشف اجساد تازهی نوزادان، منتشر شد. برای پرسوجو دربارهی این ماجرا، علاقهمندان میتوانند به دیدن ارگ بم بروند.
این پژوهشگر حوزهی مردمشناسی در پایان، به خبرنگار ایسنا گفت: این مناطق، ترس را در بازدیدکنندگان برمیانگیزند. وجود چنین جاذبههایی در کشورهای دیگر، ممکن است برای گردشگران علاقهمند به «گردشگری سیاه» جذاب باشد و برای دیدن آنها هزینه صرف کنند. در ایران نیز علاقهمندان به حوزهی «گردشگری سیاه» میتوانند به این مناطق بروند.